میــدانم یکی از آن روزهای مبهم و خیلــی دور
وقتی جـلوی تلویزیون روی کاناپه لم داده ای...
و بــچــه هــایـت از ســر و کولــت می روند بــالا
درست در همان لحظه ای که قرار است احســــاس کنی
خوشبختی یک آن...یــــــــاد من به سینه ات چــنــــگ می زند...
5 امتیاز + /
0 امتیاز - 1393/02/12 - 08:14